1⃣ آماده نکردن زندگی خود
هیچ فردی بدون آموزش اولیه نباید برای دوندگی در ماراتن بوستون شرکت کند. همین حالت برای استارتآپها نیز صادق است. باید با آموزش قبل از شروع یک کسبوکار (از استراحت و تغذیه کامل تا ایجاد روابط قویتر)، خودتان را آماده کنید.
2⃣ سردرگم کردن یک محصول با یک کسبوکار
یک محصول یک نیاز شخصی را رفع میکند؛ اما یک کسبوکار واقعی چیزی دارد که بهخاطر آن، مشتریان بارها و بارها بازمیگردند. اما چگونه این تمایز را ایجاد کنیم: آیا جریانهای درآمدی بالقوه پشت خرید اولیه یک محصول مشتری دارید؟ این یک فاکتور کلیدی برای سرمایهگذاران موثر در آینده است؛ کسانی که میخواهند اطمینان حاصل کنند که آنچه امروز ارائه میدهید ماندگاری خواهد داشت.
3⃣ هزینه نکردن برای مهارتها
شما در همه چیز خوب نیستید. اصلا نمیتوانید اینگونه باشید. هر بخش از یک کسبوکار باید با تخصص و مهارت انجام شود بنابراین هر جا به مشکل برخوردید، راهنماهای رایگان آنلاین دانلود نکنید یا تصور نکنید که میتوانید خودتان همه چیز را حل کنید.
4⃣ بیاعتنایی به دادهها
نمیتوانید تنها معتقد باشید که پیروز میشوید؛ بلکه باید با محاسبات ریاضی دریابید که آیا موفق خواهید شد یا خیر. باید دادههایی وجود داشته باشد که ثابت میکنند که ایده بزرگ شما واقعی است یا حداقل شاخص مهمی فراهم میکند. وقتی این دادهها را جمعآوری میکنید، از آنها برای ایجاد شاخصهای کلیدی عملکرد یا مراحل برجسته استفاده کنید تا نشان دهید که ایده یا کسبوکار شما در حال پیشرفت است.
درباره این سایت